"چیزی را که از آن متنفری برای دیگری مخواه" !!
این اصل را "هیلل پیر" برای کسانی تعیین نموده که بخواهند از طبع و نیت خودخواهانه خود رها شوند. کسانی که مایلند به عالم روحانی نزدیک گردېده و به عمق درک آفریدگار و سود حاصل از آن دست یابند.
بخشی از درس مقاله بعل هسولام "عشق به آفریدگار و عشق به بشر" 30.10.2011
زوهر مقدس می گوید: "او (مذکر) شوخن (ساکن) است و او (مونث) شخینا (الوهیت) است". ما باید گفته هایش را تفسیر کنیم: می دانیم که در باره نور والا گفته شده است که تغییری در آن وجود ندارد. بطوریکه نوشته شده: "من، رب (خداوند) تغییر نمی کنم". و همه نام ها و لقب ها نسبت به کلیم (کلی ها - ظرف ها) هستند که همان خواست گرفتن دربرگرفته شده در ملخوت- ریشه خلقت- است. و از آنجا آن، به این دنیا فرود آمده و به مخلوقات متصل می شود.
مقاله دوم کتاب "شامعتی "Shamati (من شنیدم)
این گونه نگاشته شده است: "به غیر از او هیچ کسی نیست". این بدان معنا است که هیچ قدرتی در عالم وجود ندارد که توانایی آن را داشته باشد که عملی را علیه آفریدگار انجام دهد. و آنچه بشر مشاهده می کند که بعضی چیزهای موجود در عالم، سلطنت او را رد می کنند، تنها اراده خود آفریدگار متعال است که آنها را به این کار وادار می نماید و لازم است که اصلاح شوند. گفته شده است که "چپ رد (دور) می کند و راست نزدیک می کند".
مقاله اول کتاب "شامعتی "Shamati (من شنیدم)
"قبل از تفسیر این امر والا، مهم به یادآوری است که اگر چه بنظر می رسد که تفسیر چنین امری بنا بر عقل بشریت غیر ممکن است مگر آن که بنا بر اصول فلسفی و قانونی صورت گیرند. از روزی که با حکمت کبالا آشنا شده و خود را به آن
سپردم از قوانین فلفسه دور شدم مانند دوری شرق از غرب، و هر چه در این مقاله بیان شده بنا بر دانش پاک و طاهر و دید دقیق و آشنایی ساده با امور کاملا عملی صورت گرفته است.
در اینجا می خواهم که واژه های "جسم" و "روح" را بنا بر عقل سالم و حقیقت و بنا بر معنی روحانی آنها تشریح نمایم. و حقیقت را به بشریت که این دو واژه را بنا بر روش های دیگر که از روحانیت کاملا دور هستند معنی می کنند، بشناسانم."
"بعل هسولام"
این مقاله احتیاج به توضیح دارد زیرا سوال آن است که گرفتن تورات چه ارتباطی با رها شدن از مرگ دارد؟ و علاوه برآن، پس از آن که با گرفتن تورات دارای جسم ابدی شدند، که هرگز مرگ بر آن تاثیر نمی کند چگونه دو باره آن را از دست دادند؟ آیا ابدیت می تواند به نیستی و فقدان تبدیل شود؟
"شکل و صورت کلی عمل آفریدگار متعال و ماهیت آن، چیزی به غیر از عشق او به دیگران نیست، و از این امر به صورتی معین و عملی می توان به عنوان "بخشیدن و رحمت به بشر" نام برد. بدین معنا که مظهر و تجلی حقیقی عشق او این است که به دیگران مهربانی رحمت را ببخشد".
"بعل هسولام"
"روی آفریدگار پدیدار نیست یعنی آفریدگار چنانچه مناسب نام متعال او که نیک و نیکوکار است با انسان رفتار نمی کند بلکه برعکس. زیرا که او از آفریدگار سختی احساس می کند یا که کمبود معاش یا قرض زیاد زندگیش را تلخ کرده و تمام روز را در مشقت و نگرانی به سر می برد، یا که از بیماری رنج می کشد و دیگران برایش احترام قائل نیستند. هر برنامه ای را که شروع می کند با سختی مواجه شده و پیش نمی رود و احساس نارضایتی می کند."
"بعل هسولام"