Kabbalah.info - Kabbalah Education and Research Institute

فرار از واقعیت

samتوضیحات راو لایتمن در بارۀ ضرر استفاده از مواد مخدر

 

حکمت کبالا به انسان می آموزد چگونه از ورای حواس پنجگانه اش فراتر رود با آگاهی از این امر که آن تنها راهی است برای یافتن قدرت والا. تمام سعی و تلاش انسان برای یافتن راهی کوتاه تر به سوی کسب روحانیت به وسیله استفاده از مواد مخدر و غیره، در عاقبت موجب به پرداخت قیمت گران و کلانی خواهد شد، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحانی.

دنیای ما فقط دنیای احساسات است. ما به وسیله حواس پنجگانه خود، اطلاعات را در درونمان کسب می نماییم. این تنها راه ما برای رابطه با واقعیتی است که ما را احاطه نموده است. در لحظه ای که موفق به فرا رفتن از ورای حواسی که با آنها به دنیا آمده ایم شویم ، به اکتشافات و پدیده هایی می رسیم که چهره بشریت را تغییر می دهند. می توانیم برای این موضوع، کشف میکروسکوپ را مثل بزنیم. تا هنگامیکه که میکروسکوپ کشف نشده بود هیچ کس باور نمی کرد که میکروبها یا موجودات تک یاخته ای دور و بر ما یا در درونمان وجود دارند. میکروسکوپ حس بینایی ما را گسترش داد و بدین وسیله راه بسیار مهمی را برای بشریت گشود.

تصور کنید که اگر موفق به گشودن حس دیگر و جدیدی که وجود ندارد می شدیم چه پیش می آمد. در مقابل دید ما دنیایی پدیدار می شد که هرگز نمی دانستیم و نمی دانیم که اصلا وجود دارد. ما می توانیم این حس مافوق را به دست آوریم. این حس کاملا با حواس پنجگانه ای که می شناسیم و از آنها استفاده می کنیم متفاوت است. این حس، حس روحانی است که می توانیم با آموزش حکمت کبالا آن را کسب کنیم. هنگامی که انسان موفق به رسیدن به این حس روحانی شود او در دو دنیای موازی زندگی می کند. او با حواس پنجگانه اش دنیای مادی را احساس می کند و با حس جدیدش دنیای والا و روحانی را درک می کند.

کبالیستها، یعنی کسانی که موفق به رسیدن به این مراحل روحانی شده اند توضیح می دهند که دنیای والا، دنیایی نیست که پس از مرگ به آن می رسیم بلکه حسی است که در حین زندگی در این دنیا مشتاق و آرزومند رسیدن به آن هستیم. با کمک حواسی که با آنها متولد شده ایم و با گسترش آنها از کودکی، به آسانی می توانیم این دنیای مادی را احساس کنیم. هدف ما گسترش بیشتر حواس پنجگانه فعلی  نیست بلکه می خواهیم با استفاده و با کمک آنها به همان حس روحانی برسیم، حسی که می تواند برای درک وجود دنیای والا، در این دنیا به ما یاری کند.

آموزش کبالا به تنهایی یا همراه با گروه دوستان و استاد، دانشجو را برای گشایش کانال ارتباطی جدیدی آماده می کند، کانالی که تا به حال از وجود آن بی اطلاع بوده ایم. تصور کنید که در طول سالیان دراز، پنج کانال دائمی رادیو را می شنیدید و ناگهان کسی به شما توضیح می دهد که کانال ششم و حتی تلویزیون هم وجود دارد ولی شما باید آنتن دیگری برقرار کنید تا بتوانید امواج مربوط به آنها را دریافت نمایید. این کانال همیشه موجود و فعال بوده ولی در گذشته آمادگی برای جلب کردن آن را نداشتیم اما اکنون بسیاری از ما توانایی آن را داریم.

به میزانی که سختی ها در دنیا شدید تر می شوند به همان اندازه نیز استفاده از مواد مخدر بین افراد بشر بیشتر و بیشتر می شود. بسیاری از مردم در این اشتباه هستند که این راهی است برای فرار از واقعیت سخت زندگی و ایجاد دنیایی دیگر و راحت تر، ولی هر بار که با از دست دادن اثر سم به واقعیت دنیا باز می گردند پی می برند که دنیا سخت تر و پردرد تر شده است و چاره ای ندارند به جز یافتن راه حلی که در عاقبت آنها را به هدف آفرینش برساند.

-  پس اصولا بدی مواد مخدر در چیست؟

مواد مخدر انسان را از واقعیت جدا می کنند و به همین دلیل نیز هیچ دولتی در جهان استفادۀ کاملا آزادانه از مواد مخدر را مجاز نمی کند. اگر مردم از آنچه رخ می دهد جدا باشند آن دولت، قدرت بقا نخواهد داشت، ولی هنگامی که فشار سختی و رنج افزایش یابد و دیگر طاقتی برای تحمل باقی نماند چاره ای نخواهد بود و اکثریت تصمیم خواهند گرفت که استفاده از مواد مخدر قانونی شود، به همان صورت که اکنون بسیاری از مردم از قرص های آرامش بخش روانی برای رهایی از افسردگی استفاده می کنند، در حالی که این قرص ها نیز نوعی سم یا مادۀ مخدر هستند.

البته استفاده از این داروها باعث جدا شدن کامل انسان از واقعیت نمی شوند بلکه حواس او را به میزانی کند می کنند که وجود و انفعالات طبیعیش را به خطر نمی اندازند. در طول زمانی کوتاه در اثر افزایش فشار مشقات، استفاده از مواد مخدر نیز قانونی خواهد شد تا جایی که مردم پی ببرند که راه رهایی از رنج و مشقت، رسیدن به ریشه روحانیشان است.

استفاده از مواد مخدر اکنون با گذشته متفاوت است. در گذشته، استفاده از مواد مخدر شامل حال افراد بیچاره و مسکینی بود که بجز آن، راه دیگری را نمی شناختند ولی اکنون این مواد در هر سطح و طبقه اجتماعی و به هر مکان رخنه کرده اند زیرا کسی در این جهان وجود ندارد که نخواهد از واقعیت پر رنج و درد زندگی فرار کند و اکنون نیز مانند گذشته هنوز بسیاری از افرادی که در رشته های هنری اشتغال دارند نه برای فرار از سختی بلکه برای گشایش و گسترش افکار و خیالات و تحریک بیشتر حواس، از این مواد استفاده می کنند

-  استفاده از مواد مخدر با خودکشی چه تفاوتی دارد؟

این موضوع که اعتیاد به مواد مخدر پست ترین و حیوانی ترین ایستگاهی است که انسان می تواند به آن برسد کاملا واضح است. انسان معتاد خود کشی نمی کند بلکه خود را از واقعیت جدا می کند و حاضر نیست که مشیت قدرت والا را قبول کند. او احساس قدرت والا را نسبت به خود پایمال می کند و به این صورت خود را از سیستم کلی بشریت خارج می نماید. البته می توان گفت که اعتیاد تفاوتی با خود کشی ندارد تنها تفاوت در آن است که از خودکشی برگشتی نیست ولی برای انسان معتاد همیشه امید و روزنه ای برای بازگشت به راه راست وجود دارد.

کسی که علم کبالا را می آموزد دیگر احتیاجی به فرار کردن از زندگی به سوی مواد مخدر را ندارد. در تمام مراحلی که طی می کند با فکر باز و با آگاهی کامل او مشتاق کشف الوهیت است و بنابراین هرگز این سئوال برایش پیش نمی آید که چگونه فکرش را ساکت کند. بنظر من (راو لایتمن) پس از آن که بدی و ستم در جهان به طور کامل در نظر بشریت آشکار شود  فقط در آن هنگام مردم پی خواهند برد که مواد مخدر راه حلی برای آنها نیستند و در واقع فقط آموزش راهی که انسان را به کشف قدرت الهی رهنمون می کند جوابگو و چاره ای برای رهایی از بدی ها و مشقات است.

-  اگر انسان هیچ تسلطی بر زندگی خود ندارد آیا برای تصمیم استفاده از مواد مخدر نیز هیچ تسلطی ندارد؟

این درست است که همه چیز از قبل و از قدرت والا تعیین و نوشته و اگر فقط به آنچه که برایمان تعیین شده نظر کنیم خواهیم فهمید که انسان جسمی است که در طبیعت زندگی می کند و از خودش هیچ چیزی ندارد. این جسم اعمالی انجام می دهد زیرا برایش نوشته شده که آنها را انجام دهد و این امر در مورد تمام بشریت همین گونه است. تمام بشریت نابینایانه و بنا بر فرامین یا فشار هایی که از قدرت والا می رسند عمل می کنند. انسان فقط به شرطی می تواند از این موقعیت رها شود که تلاش کرده و از سطح طبیعت بالا رود. به جای آن که مانند سایر جانداران در طبیعت باشد باید بخش روحانی درونی خود را گسترش دهد یعنی روحش را. فقط به این نحو انسان می تواند در تمام مراحل تعیین شده، شریک کاملی باشد.

در علم کبالا نیز واژۀ "داروی زندگی" و "سم مرگ" یاد آوری شده است:

منظور از کلمه "سم" سمی نیست که ما می شناسیم بنا بر علم کبالا "سم مرگ" موقعیتی است که انسان از چیزی استفاده می کند و ایمان دارد که به این صورت به مرحلۀ بهتری خواهد رسید ولی این امر برعکس، برایش باعث سختی و بدی می شود بنابراین آنچه به نظرش می رسید که دارویی برای زندگی است به سم مرگ تبدیل می شود. مثلا وقتی از خارش زخمی بر بدن احساس لذت می کند و با وجود آن که می داند خارش زخم باعث وخیم تر شدن آن می شود ولی نمی تواند از این امر خودداری کند آن چه که به نظرش می رسید که به او لذت (داروی زندگی) می دهد تبدیل به سم مرگ می شود زیرا ممکن است که میکرب در سیستم خون او نفوذ کرده و او را به مرگ برساند. این نمونه ای است که اغلب اوقات ما با آن برخورد می کنیم یعنی عملی که به ما لذت کوتاه مدتی می دهد و مانند داروی زندگی است و در عاقبت پی می بریم "سم مرگ" بوده است.

-  مواد مخدر چه تاثیری بروی انسان می گذارند؟

مسئله مواد مخدر آن است که آنها حواس را تیره و کند می کنند و باعث می شوند که انسان نتواند واقعیت را به وسیله حواس پنجگانه اش درک کند. ما انسان ها فقط آنچه را که حواس پنجگانه مان به ما می رسانند درک می کنیم و در لحظه ای که حواسمان را قطع می کنیم بنظر می رسد که دیگر وجود نداریم

-  پس آیا حکمت کبالا استفاده از دارو را منع می کند؟

انسان باید فقط از داروهایی استفاده کند که برای فعالیت در زندگی به او کمک کنند. بعضی اعتقاد دارند که بدلیل آنکه بیماری نیز از قدرت والا به انسان رسیده پس نباید از دارو استفاده نمود. این درست نیست زیرا پزشک نیز از سوی قدرت والا مجاز به درمان بیماران شده است و انسان باید به او رجوع کند. انسان قبل از هر عمل باید فکر کند: "بغیر از من کسی نیست" ولی پس از معالجه و درمان باید بگوید "بغیر از آفریدگار کسی نیست". به عبارت دیگر انسان باید ایمان داشته باشد که اگر به پزشک رجوع نمی کرد نیز حتما معالجه می شد ولی این امر نباید او را از رجوع به پزشک بازدارد زیرا او باید از آنچه که قدرت والا برایش مهیا نموده است استفاده کند.

-  آیا این صحیح است که استفاده از مواد مخدر به انسان حالتی روحانی می دهد؟

آنچه که انسان هنگام استفاده از مواد مخدر به نظرش می رسد، تنها از قطع شدن حواسش سرچشمه می گیرد او وارد به دنیایی فرضی و خیالی می شود که هر کس با استفاده از مواد شیمیایی می تواند آن را حس کند ولی این امر هیچ ارتباطی با واقعیت حقیقی ندارد بلکه فقط ثمر و نتیجه ای است از اثر مواد شیمیایی بر مغز انسان.

-  پس چه موقع ما از احساس کردن این دنیا جدا می شویم؟

هنگامی که انسان دنیا را وداع می کند، از طریق روحش حیات روحانی خاصی را احساس می کند زیرا در آن لحظه از تسلط حواس پنجگانه اش جدا می شود.

در واقع کسی که از مواد مخدر استفاده می کند یک تناسخ (دورۀ زندگی) را بیهوده از دست می دهد. انسان معتاد از تناسخ یا دورۀ زندگی فعلیش به صورت صحیح استفاده نمی کند و به این صورت باعث می شود که تناسخ های دیگر و سخت تری را طی کند. ما باید بفهمیم که با انجام اعمال روحانی در هر لحظه از زندگی که به ما عطا شده است باید به سوی هدف آفرینش پیش رویم. انسانی که از روش کبالا استفاده نمی کند به هر حال به سوی هدف آفرینش پیش می رود ولی از طریق مشقت، و طی راهی طولانی و دشوار. معتاد، خود را از حیات بشری جدا می کند حیاتی که در عاقبت، انسان را به نیاز رسیدن به هدف زندگی می رساند و اگر انسان خود را کاملا از زندگی جدا می کند او در مشکل بزرگی قرار می گیرد. انسانی که در زندگی احساس رنج و مشقت می کند با وجودی که دلیل سختی را نمی داند و نمی پرسد به هر حال پیشرفت می کند ولی پیشرفتی بسیار آهسته. انسان معتاد خودش را حتی از این پیشرفت آهسته جدا می کند.


 

آخرین انتشارات

book_10

از پراکندگی تا هماهنگی
- خواندن کتاب
- خرید کتاب

آموزش رایگان کبالا به زبان انگلیسی