در عصر ما رابطه جدیدی در برخورد انسانها با یکدیگر دیده می شود که آن رابطه ای جهانی است. اگر این روابط ما تا کنون تنها بر اساس اصول داروین متداول بوده، که هر کسی که قوی تر است پیروز می شود و موفقیت هر کس بر اساس پایمال کردن دیگری صورت می گیرد، اکنون ملاحظه می کنیم که این اصول دیگر کار نمی کند.
روشن است که امروزه کسی موفق می گردد، که بتواند با دیگران تشریک مساعی بیشتری داشته باشد. ولی نه تنها شریک آنها باشد، بلکه با آنها در رابطه ای صحیح بوده که همه چیز به صورت "مساوی" پیش رود و هیچ کس از دیگری سبقت نگیرد و او را بطوری پشت سر نگذارد. لیکن چه کسی قدرت دارد به این صورت عمل کند؟
با وجود آن که امروزه در مورد احتیاج رابطه صحیح در بین بشریت، گفتگوهای بسیاری شده و در باره این نکته که هم اکنون اوضاع جهانی این تقاضا را از ما داشته و از آنجائیکه جهان امروزه ما، بصورت دهکده ای کوچک سراسری مبدل شده که در آن طرز رفتار و عمل هر یک بر دیگری اثر می گذارد، لیکن هنوز مشخص نیست که چگونه این کار را باید انجام دهیم. حتی پرزیدنت اوباما و تمام مشاوران او و تمام رهبران دنیا از "یک پارچه شدن جهان"، اطلاع داشته و هزاران افراد دانا و هوشمند در پی پیدا کردن چاره برای این مشکل هستند.
تنها با کمک آموزش و تربیت می توان به راه حل رسید. میلیاردها دلار که صرف کمک به بانکها و شرکتها می شود را نمی بایست در اختیار بانکها و تشویق تجارت قرار داد، بلکه باید صرف سیستم آموزش جهانی انسان در دنیای یکپارچه جدید نمود. هیچ راه حل دیگری باعث موفقیت ما نخواهد شد و ما را از این بحران نجات نخواهد داد.
ما را در مقابل حقیقتی قرار داده اند، در مقابل قانون طبیعت، که از ما می خواهد که با هم مانند یک پیکر شویم ما نمیدانم دقیقا منظور از اینگونه رابطه چه بوده و چگونه آنرا ایجاد نمائیم، ولیکن ما مجبوریم بیاموزیم که چگونه صورت دنیای اصلاح شده را در درون خود بسازیم. در لحظه ای که انسان شروع به انجام این امر نماید، موقعیت و وضع دنیا بهبود خواهد یافت. هیچ لزومی نیست که صبر کنیم تا که همه خود را اصلاح کنند، زیرا در لحظه ای که انسان شروع به حرکت به سوی اصلاح خود کرده و قدم اول را پیش می گذارد، خود طبیعت از او پشتیبانی و حمایت خواهد کرد!
